اعجاز کلمه الحق :
اعجاز کلمه الحق :همانطور که قبلاً آوردیم حق فقط از جانب خداست و در ۴ آیه، کلمه الحق معنی شده است و کلمه الحق دارای(۴)حرف می باشد.جمع شماره حروف ابجدی الحق ۴۰ بوده و جمع نهایی ارزش عددی کلمه الحق نیز ۴ می شود.
یکی دیگر از اعجاز عددی قرآن در مورد کلمه الحق که ۱۱۰ بار در قرآن تکرار شده چنین است که؛اولین جایی که کلمه الحق بکار رفته،آیه ۲۶ سوره بقره و آخرین مورد،آیه ۳۹ سوره نباء می باشد می بینید که عدد سمت راست اولین جایی که الحق آمده ۶ بوده و منهای آخرین آیه کلمه الحق یعنی آیه ۳۹ می شود (۶) وقتی این دو آیه (۳۹ و ۲۶)را یکبار از یکدیگر کم کرده و یکبار جمع نمائیم دو عدد ۱۳ و ۶۵ بدست می آید جمع این دو عدد ۷۸ می شود و اگر به شماره سوره نباء(آخرین تکرار) نگاه کنیم می بینیم این سوره، سوره ۷۸ قرآن است.
کلمه الحق در ۴ آیه معنی شده است
کلمه الحق دارای ۴ حرف است
جمع شماره حروف ابجدی الحق = ۴۰
جمع نهایی ارزش عددی کلمه الحق = ۴
اولین جایی که کلمه الحق به کار رفته = آیه ۲۶ سوره بقره
آخرین جایی که کلمه الحق به کار رفته = آیه ۳۹ سوره نباء
۶۵ = ۲۶ + ۳۹ و ۱۳ = ۲۶ – ۳۹
آخرین جایی که کلمه الحق به کار رفته است = شماره سوره نباء = ۷۸ = ۱۳ + ۶۵ |
همانطورکه قبلاًگفتیم و درآینده توضیح بیشتری میدهیم عدد(۱۹)جزءاعداداول و نشانه وحدت است و اولین آیه قرآن یعنی«بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم»(۱۹)حرف دارا می باشد که نشانه وحدت و یگانگی خداوند است و کلمه عیسی(ع)۱۹ بار در قرآن تکرار شده که نشانه هدف آن پیامبر یعنی ترویج توحید و یکتاپرستی است و سوره مریم نیز نوزدهمین سوره قرآن می باشد و کلمه السمیع که تنها به خداوند اطلاق می شود،نوزده بار تکرار شده و از طرفی دارای شش حرف می باشد که با صراط مستقیم دارای نوعی سنخیت است و اینها همه دلیل بر وحدانیت خداوند و حق بودن قرآن است،برای آن کسی که بخواهد بفهمد و برای آنکه بخواهد به حقیقت برسد.عیسی(ع) ثالث ثلاثه یعنی یکی از سه اقنوم نبوده و نستعیذ بالله (پناه بر خدا) پسر خدا نیست ، بلکه یک بنده منحصر به فرد و مخلص از بندگان خداست که خلقت ایشان مانند خلقت پدر همه انسانها و عیسی(ع)،حضرت آدم(ع) بوده نه چیز دیگر. البته جای این مطالب اینجا نیست اما خیلی مهم می باشد.آنطور که در عقاید مسیحیت تحقیق کرده ام ، بعضی از آنها می خواهند بگویند مسیح فدا شد و کشته شد تا کفاره گناهان امت خود باشد برای هرکس که به او اعتقاد دارد و بر او صلوات می فرستد و بدین اغوا می خواهند بگویند؛به دنبال رضایت و ذکر و یاد او باشید،تا بر شما نزول کند و دردهای شما را تسکین دهد و در آخرت شما را شفاعت کند.در حالیکه پیامبر اسلام(ص) که پیامبر تمام مومنان است،درخطبه پایانی خویش چنین می گوید:«ای مردم بین خدا و هیچکس رابطه خوایشاوندی نیست و هیچ رابطه دیگری هم که موجب جلب منفعت و دفع ضرر شود وجود ندارد جز عمل.بنگرید هیچکس ادعای گزاف نکند،هیچ کس آرزوی خام در دل نپرورد.قسم به خدایی که مرا به راستی برانگیخت،چیزی جز عمل توام با رحمت خدا،سبب رستگاری و نجات نمی گردد.من خودم اگر گناه کرده بودم سقوط می کردم» .در جای دیگری از ایشان است که:«آثاری از کدورت بر قلبم ظاهر می شود و من در هر روز هفتاد بار از خداوند مغفرت می طلبم.»و ضمن آیات ۱۸۸تا۱۹۸ سوره اعراف پیامبر هیچ اختیاری برای خویش قائل نمی شود،مگر آنچه که خداوند برای او اراده نماید.بنابراین سخن پیامبران همه یکی است و تحریفات برخی مسیحیان است که مسیح شفا می دهد و شفاعت می کند بی اذن الهی،گمراهی میباشد. او هم بنده ای مانند سایر بندگان مخلص خداست و رحمت خداوند بر او و مادرش بسیار بوده و بسیار باد.آمین.